امیر حسین جان امیر حسین جان، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
کوثر جان کوثر جان ، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره
فاطمه مهربونم فاطمه مهربونم ، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه سن داره

دستت رو به من بده امیرحسین. بیا بیا...

تکرار لحظه با شکوه مادر بودن...

1392/6/13 12:19
نویسنده : مامانی
2,133 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی خدا بی منت، این همه لطف به من می کنه... چقدر من روسیاهم و بنده ای ناسپاس. روزهای شیرین من کنار جگر گوشه هایم لحظه هایی است که باید برای لحظه لحظه اش سجده شکر به جا آورم. من این همه لطف را نمی بینم و این همه دلتنگی لحظه هایم را خط کشیده است... دل شکسته

امروز برایم تلنگری بود وقتی که روز شمار بالای وبلاگ پسرم نوشته بود، امیرحسین جان ٤ سال، ٤ ماه، ٤ روز، ٤ ساعت، ٤ دقیقه و ٤ ثانیه با من زندگی کرده، منهای اون لحظه هایی که جز وجودم بوده و با من نفس کشیده... امروز این لحظه های باشکوه مادر بودنم دوست داشتنی تر شده است و این بار با تکرار لحظه ها... مژه

امیرحسین، عزیز دلم هر چند مادری مهربان برایت نباشم... ولی پسرم خیلی دوستت دارم. من شرمنده بوسه هایی هستم که روی دست های نالایق من می زنی... دوستت دارم... دوستت دارم...قلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

شازده امیر و رها بانو
13 شهریور 92 2:09
سلام خانوم
کوچولوهای نازی دارین خدا حفظشون کنه
حالا موهای گل پسر بلند شد؟


چرا که نه؟ برای خودش کاکل زری شده.
اليما
13 شهریور 92 8:46
آخــــــــــــــــــــــــــــــي من اشكم در اومد چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟/////
الهه مامان یسنا
13 شهریور 92 13:49
ای جونمممم. راست میگی بعضی وقتها یادمون میره شکر به جا بیاریم واسه این نعمت بی حدش. به منم تلنگر زدی عزیزم
الهام (مامان امیر علی جون-جیگرم)
13 شهریور 92 23:41
سلام عزیزم وبتون عالیه خوشحال میشیم به ما هم سری بزنید راستی با افتخار لینک شدید منتظر ورودتان هستیم با تبادل لینک که موافق هستید
مامان فافا
14 شهریور 92 1:57
مامانی واقعا زیبا نوشتین
شما قطعا مادر مهربونی هستید.


شاید ... ممنون مهربون.[
ناهید(مامان امیرحسین)
14 شهریور 92 9:10
خداحفظ کنه بچه هاتو واست مامانی



قربونت برم و همجنین امیرحسین شمارو...
مرضیه مامان امیرحسین
17 شهریور 92 15:50
مامان یزدان
18 شهریور 92 12:23
کوثر جونم روزت مبارک خاله جون.
مامان یزدان
23 شهریور 92 7:18
مامان نیایش
27 شهریور 92 10:23
عزیزم
چه قدر قشنگ نوشتی
حتما دختر و پسر گلت قدر مامان خوبشون رو میدونن خدا حافظشون باشه همیشه


شما لطف داری به خوبی نوشته های با احساس شما نمی رسه.