امیرحسین و باب اسفنجی
- مامان اگه شیشه تل وی یزون، رو بشکنم باب اسفنجی، واقعی میشه؟
- اوووه نه مامانی ...
- پس چه جوری واقعی میشه؟
- اونا کارتون هستند، فیلم اند امیرحسین.
- مامان اگه برم تل وی یزون، هباس باب اسفنجی هم بپوشم می گم ، من خودم باب اسفنجی ام... هباسشو پوشیدم.
یاد اون روزی افتادم وقتی که بچه بودم تلویزیون سیاه سفید خونه پدربزرگم گوشه صفحه اش شکسته بود. وقتی خانم رضایی مجری برنامه کودک داشت صحبت می کرد، می خواستم دستمو ببرم تو تلویزیون و یا پرین رو با دستم بگیرم... آخی یادش بخیر...
این شد که من با باب اسفنجی که برای امیرحسین گرفته بودم، عکس گرفتم ولی پاتریکو نمی دونم چیکارش کرده بود پیداش نکردیم.
بقیه عکس ها ادامه مطلب لطفا ورق بزنید .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی