امیر حسین جان امیر حسین جان، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
کوثر جان کوثر جان ، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره
فاطمه مهربونم فاطمه مهربونم ، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

دستت رو به من بده امیرحسین. بیا بیا...

دلتنگی...

1391/10/17 16:47
نویسنده : مامانی
987 بازدید
اشتراک گذاری

شیرین نباتم، امیرحسین قلب

بعضی وقتها مامانی، دلم خیلی می گیره، خسته می شوم از روزهای تکراری ... از ثانیه هایی که مدام تکرار می شوند... تکرار ...تکرار... هر چند هر روز من، با شما شیرین می شود، اما نمی دانم شده بارها و بارها از دیوارهای خوابگاه، از هوای دلگیر تهران ...حتی از شاخه های درختی که به زور خودش را چسبانده به شیشه پنجره ...خسته می شوم ... حتی صدای نوک زدن های یا کریم به پشت پنجره خوشحالم نمی کند... من هر روز دلتنگی ام را در در و دیوار دود گرفته اینجا می سابم، تا بلکه تکرارثانیه ها پیرم نکند... نمی دانم چرا امروز من ... عزیزکم مرا ببخش، من مادر مهربانی نبوده ام. بارها شده نگاه غضب ناکم را به پیشواز نگاه پر شورت آورده ام ... وااای من، بشکند... .

اما وقتی تو... تو بوسه هایت را برایم هدیه می دهی، دوباره تازه می شوم ... مادری نو... احساس خسته ام جوان می شود...

عزیزانم، شما اگر نبودید من می مردم... می مردم. خیلی دوستتان دارم.قلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

محدثه
18 دی 91 23:20
غربت خیلی سخته عزیزم فقط من میدونم چی میکشی
محدثه
18 دی 91 23:22
غربت خیلی سخته درکت می کنم
مامان سانای
19 دی 91 10:03
چراغ کانون گرم خانواده تان همیشه روشن.
عسل
21 دی 91 7:06
مامان خوب بهتون پیشنهاد میکنم متن مادر خوب در وبلاگ پسرم را بخونید.خیلی انرژی مثبت میده.
زهره مامان آریان
22 دی 91 9:45
خدا همسر و پسر عزیزتون رو براتون نگه داره
مامان نیایش
22 دی 91 15:40
عزیز دلم جمع گرمتون همیشه گرم باشه بدون که سلامتی برگ ترین نعمته خداست سلامت باشید همیشه ان اشا لله
مادر کوثر
25 دی 91 7:41
مامانی طهورا
8 بهمن 91 23:51