زیارت
همیشه دلم خواسته بهترین و زیباترین لحظه اجابت دعا آن وقت که مرغ حق آمین دعا بر زبانش جاری است، بهترین ها را خواسته باشم ... آن روز که عمه سادات سلامم را پذیرفت، ضریح خلوت خلوت بود، صورتم را به مشبک ضریح با صفایش چسباندم، خواستم اجازه دهد تا ضریح شش گوشه را زیارت کنم و در مشبک های ضریح اش سلام ها بپیچم و دعاها دخیل اش کنم و از قامت بلندش علیک ها بشنوم و با تمام وجود لحظه اجابت را باور کنم ... با طفلی که هنوز در باورم نمی گنجد... من آن روز غرق دعا بودم و اشک ... لحظه ناب ناب دعا ... وقتی دستهایم گره خورد به آن ضریح بلند شش گوشه... کاش اینجا کربلا بود و من زایری با صفا... آن روز وقتی امیرحسین از سرسره افتاد و سنگ ها روی صورتش چسبیده بود... خدااااا ... من چقدر بی قرار کودکم بودم ... وااااای من، امام حسین (ع) ... بی قراری ام را ببخش ... من حالا با تمام وجود شش گوشه را معنا کرده ام ... بی قراری ام را ببخش...
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)