امیر حسین جان امیر حسین جان، تا این لحظه: 15 سال و 9 روز سن داره
کوثر جان کوثر جان ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
فاطمه مهربونم فاطمه مهربونم ، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

دستت رو به من بده امیرحسین. بیا بیا...

قد بکش عمرم ...

1391/1/24 16:03
نویسنده : مامانی
2,904 بازدید
اشتراک گذاری

می دونی مامانی کاش همون موقع لحظه به لحظه می نوشتم. اونطوری خیلی قشنگ می شد بزرگ شدنت رو به تصویر بکشم. چقدر سخته تنها باشی. کسی نباشه یادت بده وقتی بجه تب کرد چیکارش کنی. وقتی تبش با شربتی که بهش می دی پایین نمیاد چیکار کنم. وقتی نمی خوابه چطوری آرومش  کنم؟ من حتی بلد نبودم تو رو دستم بگیرم. خیلی کوچولو بودی امیرحسین. وقتی دلت درد می کرد خیلی گریه می کردی، اصلا شیر نمی خوردی. غذا که اصلا. چقدر سخت بود اون روزا! ولی عوضش وقتی الان بغلم می کنی و بوسم می کنی همه اون روزای سخت ، همه اون گریه ها یادم میره.

                        امیرحسین عمرم، نفسم، خیلی دوستت دارم.

 

گل پسرم ! نیفتی مامانی!!!

دیدی گفتم؟؟؟؟

 سال ٨٩ فروردینش، یه شب که خونه آنا بودیم. آره آره، درست ٨ فروردین بود. خیلی تب کرده بودی. من و آنا نگران بودیم. اصلا هم نمی خوابیدی. یادم نیست ساعت چند بود که خوابیدیم. اون موقع یازده ماهت بود. دندون هم نداشتی. صبح که شد تبت پایین اومده بود. آنا گفت: یه کمی آب بهش بده، خیلی تشنه است. استکان آب رو که گرفتم جلوی دهنت، یه صدای تیک اومد. گفتم مامان خورد به دندونش. صدای دندونش بود! آنا گفت: چی میگی ؟ دندون نداره. با خوشحالی گفتم. به خدا دندونش در اومده. نگاه کردیم دیدیم بله!! امیرحسین اولین دندونش در اومده . فرداش هم دندون دومی از جلو در اومد.آنا براش آش دندونی درست کرد. به به!!!

برای دیدن عکس ها روی ادامه مطلب  کلیک کنید.

اولین زمستونه امیرحسین.برفا رو ببین امیرحسین!!

 آفرین بلند شو ... بلند شو....چه پسر گلیه خدا.

گوشی خراب میشه مامانی.

  آش دندونی امیرحسین.

دندونا شو؟!!قربونت برم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

بابای ملیسا
19 فروردین 91 0:01
سلام . وبلاگ ملیسا خانم با درد دل های پدر و دختری به روز شد . خوشحال میشیم با اومدنتون وبلاگمون رو نورانی و با نظراتتون پربارترش کنید . منتظر شما هستیم .