امیر حسین جان امیر حسین جان، تا این لحظه: 15 سال و 9 روز سن داره
کوثر جان کوثر جان ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
فاطمه مهربونم فاطمه مهربونم ، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

دستت رو به من بده امیرحسین. بیا بیا...

چتر آبی

1391/2/2 15:45
نویسنده : مامانی
1,122 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه که داشتم از دکتر می اومدم. امیرحسین شما پیش بابایی بودی. بعدش  با هم رفتیم سینما. اونجا خیلی خرابکاری کردی. ناراحت شده بودم. بابایی همش دلداریم می داد و می گفت: خودتو ناراحت نکن. بچه است دیگه. فراموشش کن. نصفه های فیلم رسیدم. بعد که فیلم تموم شد داشتیم از انقلاب می اومدیم. جلوی یه مغازه ای چتر می فروختند. رفتی اونجا وایسادی و گفتی مامان چتر می خوام. چتر آبی رو ورداشته بودی و می گفتی این سبزه، خوشگله. اینو می خوام. یه چتر دیگه بود عکس سوپر من روش بود هر چی گفتم این خوشگله بببین عکسشو قشنگه، گفتی نه این سبزه خوشگله. گفتم ببین امیرحسین این رنگش سبزه. نه خیر. رنگ آبی برای تو سبز و خوشگل بود. بالاخره اونو خریدیم. چترو باز کرده بودی روی سرت. همه داشتند نگات می کردند. از جلوی هر کسی رد می شدی می گفتی ببین من چتر دارم. همه خوششون اومده بود. می گفتند چترتو می دی به من؟؟ می گفتی نه. و می خندیدند. ای شیطون بلا. خوب شد حالا دیگه چتر بابا رو خراب نمی کنی.             niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)